رفتند و مرا دوباره عاشق کردند
دیری ست به دنبال غزل می گردند
حالا همه شب کنار این پنجره ام
امشب به دلم شده که بر می گردند


سید شهیدان اهل قلم؛ شهید مرتضی آوینی می نویسد: 
مردان حق اهل شهرت نیستند.

شهید مصطفی چمران در مناجات های خود می فرمایند:

خدایا من آمده ام با همه وجودم،...
من چیزی از تو نمی خواهم 
من سربازی گمنامم، 
من درویشی سر و پا برهنه ام 
و هنگامی که چشم از جهان فرو می بندم 
می خواهم هیچ چیز نداشته باشم.

خوش دارم هیچ کس مرا نشناسد 
هیچ کس از غمها و دردهایم آگاهی نداشته باشد 
هیچ کس از راز و نیازهای شبانه ام نفهمد 
هیچ کس اشکهای سوزانم را در نیمه های شب نبیند 
هیچ کس به من محبت نکند 
هیچ کس به من توجه ننماید

شادی روح شهدای گمنام صلوات

سید مرتضی...
حاج مصطفی ...
خوشا به حالتان
شما خفتید
شما خوش خفتید و این روز ها را ندیدید

شما ندیدید که اراجیف غربی ها گوش های ما را پر کرد
شما ندیدید که به وعده های دروغیشان دل بستیم
دلمان را صابون می زدیم
یا پشتمان را گرم کرده بودند که این طور بی مهاوا در لوزان و ژنو به دنبال ترقی خواهی بودیم
آنقدر گوش هایمان از دروغ پر بود که شهدا را یادمان رفت
سرخی خون شهدا را از یاد بردیم
آن قدر گوش هایمان پر بود و چشمانمان بسته بود که هشدار های خیرخواهانه سید علی را نمی فهمیدیم
چقدر این سید عزیز گفت نه
دیگر به چه زبانی باید می گفت با قاتل جوانان ما طرح رفاقت نریزید
چقدر گفت این ها گرگ صفت اند
چقدر گفت اینها دستانشان چدنی است 
چقدر گفت دسنکش مخملی سفید ستانده اند...

اما 
آ سید مرتضی
حاج مصطفی 
امروز حتی همان غربی ها برای این غرب زده ها ارزشی قائل نیستند
فراموش کاری تا کی
آه از آن جوانکی که در جشن برجام بدن تکان می داد
آخر ...غرب زدگی تاکی....
به خودتان بیایید
به خودمان بیاییم که ما همه چیز داریم...
باید دوباره ما را در دبستان ها بنشانند 
و ما را مشق کنند
ما را مشق کننند و ده بار ... نه صد بار ... نه هزار بار بنویسیم 
ما می توانیم
مشق ما می توانیم بلکه غرب زده ها را هوشیار کند